loading...
facebookcom.ir ,فیس بوک,فیس بوک فارسی

روز پنجم: علی میگه فکر میکنه عاشق شده، نمی دونه به مامانش بگه یا نه. از اثرات بیکاریه دیگه ,شاید هم کار اون کالباسهاست که زده به مغزش! شام نداریم. کالباسها رو علی انداخته توی سطل آشغال. اگه نمی انداخت مجبور نبودیم امشب نون و رب بخوریم! هوا یک کم سرد شده شوفاژ ها هم سرد شدن! شب با کاپشن می خوابیم. یک« دم کنی» داریم، روی سرم می پیچم. تا صبح حتماً مخم خوب دم می کشه! وای چرا مرد شدن اینقدر سخته!  

برچسب ها سرگرمی دانشجویی ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 59
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 79
  • بازدید ماه : 128
  • بازدید سال : 249
  • بازدید کلی : 3,958
  • کدهای اختصاصی

    هدایت به بالا

    چتروم